آواشناسی
شیوه ارجاع:
رضاخانی. زمان. (1402). آواشناسی. وبگاه دنبلید. www.donbelid.com
زبانهای مختلف، از آواها برای ساخت واژگان استفاده میکنند. برخی از این آواها میان همه زبانها مشترک هستند، اما برخی از آنها را تنها در یک یا چند زبان میتوان یافت. مثلا همخوانهای ث /θ/ و ذ /δ/ در عربی و انگلیسی وجود دارد، اما در فارسی کاربردی ندارد. همخوانهای ژ /ž/ و گ /g/ که در فارسی و انگلیسی استفاده میشود نیز در عربی وجود ندارد.
این امر، به همخوانها محدود نیست. در زبان ترکی، واکههای /ü/ و /ö/ را داریم که کاملا متفاوت از آواهای /u/ و /o/ در فارسی و انگلیسی تلفظ میشوند. در زبان ترکی، /üzüm/ به معنای انگور و /özüm/ به معنای «خودم» است. همین واکهها را در زبان آلمانی هم مشاهده میکنیم.
بنابراین، نخستین گام برای مطالعۀ یک زبان، آشنایی با آواهای آن زبان است. در اینجاست که دانش آواشناسی به کار میآید. آواشناسی، مطالعۀ آواهای زبان، شیوه تولید هر آوا در دستگاه گفتاری انسان و ویژگیهای صوتی (آکوستیک) هر آوا است.
یکی از نکات مهم در مطالعه زبان این است که چون املا، ابزار دقیقی برای نمایش آواها نیست، ما در آواشناسی عموما کاری به رسمالخط رایج در یک زبان نداریم و از الفبای آوانگاری برای نگارش و خوانش استفاده میکنیم. اگرچه الفبای آوانگاری IPA را معمولا استاندارد غالب میدانند، اما در این مقاله ما از استاندارد متفاوتی استفاده کردهایم که نگارش آن، آسانتر است. برای مثال آوای /ج/ که در IPA /ʤ/ نوشته میشود، در استاندارد برگزیدۀ ما، /j/ است و یا آوای /چ/ که در IPA /ʧ/ نوشته میشود، در این استاندارد /č/ ثبت میشود.
دستگاه تولید آوا در انسان
برای مطالعه آواهای زبان، ابتدا باید با دستگاه تولید آوا آشنا شویم. تصویر زیر، جایگاه تولید آواها در دستگاه گفتاری انسان را نشان میدهد.
به آواهایی که با چسباندن دو لب به یکدیگر ادا میشوند، آواهای دولبی[1] میگوییم: /p/، /b/، /m/.
به آواهایی که با چسباندن لب پایینی به دندان بالایی ادا میشوند، لبی دندانی[2] میگوییم: /f/ و /v/.
به آواهایی که با قراردادن نوک زبان میان دو دندان ادا میشوند، میاندندانی[3] میگوییم: /θ/ و /δ/.
به آواهایی که با نزدیک کردن زبان به برآمدگی لثه ادا میشوند، لثوی[4] میگوییم: /t/، /d/، /n/، /s/، /z/، /l/، /r/.
از میان آواهای لثوی، /l/ ویژگی آوای کناری هم دارد؛ یعنی جلوی زبان به برآمدگی لثه میچسبد، اما جریان هوا از کنارههای زبان عبور میکند. همچنین آوای /r/ که در انگلیسیِ آمریکایی گاه به شکل برگشته[5] /ɻ/ تلفظ میشود (مثلا در واژۀ bird)، در برخی زبانها مانند ایتالیایی و فارسی، شکل لرزشی[6] به خود میگیرد. یکی از شاخصهای فارسی حرف زدنِ انگلیسیزبانان، همین است که نمیتوانند r را به صورت لرزشی تلفظ کنند و آن را برگشته تلفظ میکنند.
به آواهای /š/، /ž/، /č/ و /j/ که با نزدیک کردن زبان به منطقه پشت لثه ادا میشوند، پسلثوی[7] میگوییم.
به آواهایی که با نزدیک کردن جلوی دندان به سختکام تلفظ میشوند، کامی[8] میگوییم. مانند صدای /y/ در واژههای your، یاور، بایکوت،…
به آواهایی که با نزدیک کردن پشت زبان به نرمکام ایجاد میشوند، نرمکامی[9] میگوییم: /k/، /g/، /x/ (آوای خ)، /ŋ/ (صدای غُنّه -ing)
به آوایی مانند /q/ (آقا، قورباغه…) که با نزدیک کردن پشت زبان به زبان کوچک تولید میشود، ملازی[10] میگوییم. البته ایرانیان، گاه آوای /خ/ را هم عقبتر از جایگاه /ک/ و /گ/ تلفظ میکنند. آوای /خ/ ملازی را با نماد /χ/ نشان میدهیم.
و بالاخره، به آواهایی مانند /h/ معادل ه فارسی، و /Ɂ/ معادل حمزه که از چاکنای تلفظ میشوند، چاکنایی[11] میگوییم.
شیوه تولید آوا
برای تلفظ برخی آواها، هوای بیرونرونده را از حفره بینی (خیشوم) جاری میکنیم. به این آواها، خیشومی[12] گفته میشود: /m/، /n/، /ŋ/ آواهای خیشومی در فارسی و انگلیسی هستند.
اما برای تلفظ گروهی بزرگ از آواها، باید جریان هوا را در جایی از مجرای صوتی، مسدود و سپس رها کنیم. به این گروه از آواها انسدادی[13] میگویند: /p/، /b/، /m/، /t/، /d/، /n/، /k/، /g/، /q/، /ŋ/، /Ɂ/.
برای تلفظ برخی آواها نیازمند تکرار و لرزش یکی از دستگاههای تولیدی هستیم. مثلا ایرانیان و ایتالیاییها /r/ را معمولا لرزشی تلفظ میکنند یا مثلا کودکان وقتی صدای موتورسواری را تقلید میکنند، دارند همخوان /b/ را لرزشی تلفظ میکنند.
همین آوای /r/ را میتوان تنها با یک برخورد زبان به لثه (بدون لرزش) نیز تلفظ کرد که در این صورت، با آوای زنشی[14] سر و کار داریم. در زبان اسپانیایی، /r/ به هر دو شکل لرزشی و زنشی وجود دارد. اسپانیاییها سگ (perro) را لرزشی و امّا (pero) را زنشی تلفظ میکنند و همین تفاوت تلفظ، باعث تفاوت معنایی میشود.
برای تلفظ گروهی از همخوانها، مسیر خروج هوا آنقدر تنگ میشود که نوعی سایش به وجود میآید. به این آواها، سایشی[15] میگویند: /f/، /v/، /θ/، /δ/، /s/، /z/، /š/، /ž/، /x/، /h/.
تلفظ دو آوا در زبانهای فارسی و انگلیسی، با یک لحظه انسداد و سپس سایش همراه است. به این دو آوا، انسایشی[16] میگویند: /č/، /j/.
گروهی از آواها هستند که برای تولیدشان، اندکی آشفتگی در جریان هوا به وجود میآید ولی این آشفتگی آنقدر کم است که نه انسداد به وجود میآورد و نه حتی سایش ایجاد میکند. به این گروه از آواها، ناسوده[17] میگویند. آواهای ناسوده، چیزی بین همخوان و واکه هستند: /w/، /y/، /l/.
و بالاخره، برخی از آواها مانند /l/ در فارسی و انگلیسی، ناسودههایی هستند که جریان هوا از کنارههای زبان آزادانه عبور میکند و به همین دلیل، ناسودۀ کناری[18] نامیده میشوند.
اگرچه در مورد دستهبندی همخوانها بهویژه میان زبانشناسان سنتی و مدرن اختلاف نظرهایی هست، ما در اینجا از جدول کمبریج استفاده کردیم و برای شلوغ نشدن جدول، صرفا آواهایی که در فارسی و انگلیسی وجود دارند را به نمایش گذاشتیم:
واکداری و بیواکی
اگر در هنگام تلفظ یک همخوان، تارهای صوتی بلرزد، آن آوا واکدار[19] است. این لرزش را با گذاشتن انگشت روی گلو (قسمت سیب آدم) میتوانید حس کنید: /b/، /v/، /j/، /z/، /r/،…
اگر در هنگام تلفظ یک همخوان، تارهای صوتی نلرزد، آن آوا بیواک[20] است. این نلرزیدن را با گذاشتن انگشت روی گلو (قسمت سیب آدم) میتوانید حس کنید: /p/، /f/، /č/، /s/، /k/،…
بنابراین، تنها وجه مشخصه /k/ و /g/ که هر دو انسدادی و نرمکامی هستند، این است که اولی بیواک و دومی واکدار است. به همین ترتیب، دو همخوان /f/ و /v/ را از نظر فنی، به ترتیب، لبیدندانی سایشی بیواک و لبیدندانی سایشی واکدار مینامیم.
شیوه نامگذاری همخوانها
زبانشناسان با استفاده از آگاهیهایی که تاکنون به آنها اشاره شد، آواهای یک زبان را از نظر فنی، نامگذاری میکنند. برای این کار، واکداری، جایگاه تولید آوا و شیوۀ تولید آوا نامیده میشود. در زیر به چند نمونه اشاره میکنیم.
/m/: voiced bilabial nasal stop: دولبی انسدادی خیشومی واکدار
/p/: voiceless bilabial stop: دولبی انسدادی بیواک
/x/: voiceless velar fricative: نرمکامی سایشی بیواک
واکهها
واکهها آواهایی هستند که برای تولید آنها، بر سر راه خروج هوا از دستگاه صوتی، مانعی ایجاد نمیکنیم. مثلا /a/، /e/، /o/، /ā/، /i/، /u/ در زبان فارسی، واکه هستند. در ادبیات کلاسیک فارسی، به واکهها اشتباها حروف صدادار میگفتند.
در زبان انگلیسی، برخی واکهها با ویژگی تنیدگی (سختی) و رهایی تلفظ میشوند. مثلا انگلیسیزبانان، آوای /i/ در seat را به صورت تنیده (بلند) و sit را به صورت رها (کوتاه) بیان میکنند.
اما چون برای تعریف آواهای زبانهای مختلف، نمیتوانیم به ویژگیهای یک زبان (مثلا انگلیسی) اکتفا کنیم، باید به دنبال معیارهایی استاندارد باشیم. بنابراین، برای تعریف و نامگذاری واکهها، به این سه سوال پاسخ میدهیم (فرامکین، 2022):
1. ارتفاع زبان نسبت به کف دهان، چیست (پایین، وسط، بالا)؟
2. کدام بخش از زبان، درگیر میشود (پسین، مرکزی، پیشین)؟
3. وضعیت لبها چیست (گرد است یا نیست)؟
اگر زبان، پایین قرار بگیرد، آوای باز تولید میشود. اگر زبان وسط باشد، آوای میانی و اگر زبان بالا باشد، آوای بسته تولید میشود.
برای درک بهتر، نمودار وضعیت زبان، هنگام تلفظ سه واکه را در تصاویر زیر (رو و لوین، 2018) مشاهده کنید:
| پیشین |
| مرکزی |
| پسین |
بسته | i |
|
| u | |
|
| ɪ |
| ʊ |
|
میانی | e |
|
| o | |
|
|
| ə |
|
|
باز-میانی | ɛ |
|
| ʌ | |
| æ |
|
|
| |
باز |
|
|
| ā |
جدول مشخصات واکهها
برای شلوغ نشدن، تنها واکههایی که در انگلیسی و فارسی وجود دارند را به نمایش گذاشتیم. برای مشاهدۀ همه واکهها و همخوانها و شنیدن تلفظ هریک، میتوانید به ipachart.com مراجعه کنید.
واکه مرکب
برخی واکهها در واقع، ترکیب دو واکه دیگر هستند. به اینگونه آواها واکۀ مرکب میگوییم. /āi/ (why)، /oi/ (boy)، /ei/ (say)، /uo/ (home) و /au/ (cow) چند نمونه از واکههای مرکب هستند که چگونگی تلفظ آنها در جدول زیر (یول، 2020) نمایش داده شده است.
ویژگیهای زِبَرزنجیری
برخی ویژگیهای آوایی در زبان، به واحدهای فراتر از واکه و همخوان مربوط هستند؛ یعنی روی هجاها، واژهها و جملهها اثرگذارند. برای مثال، تکیه (استرس)، نواخت[21] و آهنگ[22] سه نمونه معروف از ویژگیهای زِبَرزنجیری هستند.
تکیه، فشار روی یک هجا است و با (‘) نشان داده میشود. مثلا در زبان فارسی، تکیه در فعل گذشته ساده روی هجای اول /xo’rdam/ و در گذشته نقلی /xorde’am/ روی هجای دوم است.
زبانهای نواختی را بیشتر میتوان در شرق و جنوب شرقی آسیا مشاهده کرد. زبانهای چینی، تایلندی، برمهای و زبان سرخپوستی ناواهو در آمریکا، نمونههایی از زبانهای نواختی هستند. در این زبانها، زیر و بمی در واژه میتواند معنا یا کارکرد دستوری آن را تغییر دهد. مثلا در زبان تایلندی، ما با پنج نواخت مواجه هستیم: نواخت زیر /–/، نواخت بم /_/، نواخت میانی />/ نواخت خیزان یا بالارونده /// نواخت افتان یا پایینرونده /\/. بنابراین، شما اگر واژه «کا» را با نواخت بالا /-khā/ بخوانید، به معنای گیر کردن خواهد بود. همین واژه را اگر با نواخت پایین /_ khā/ بخوانید به معنای گیاه خسرودار (از خانواده زنجبیل) است و اگر با نواخت میانی />khā/ به کار ببرید، ضمیر اولشخص مفرد «من» میشود. اگر با نواخت خیزان //khā/ بخوانید درگیر تجارت بودن است و اگر با نواخت افتان /\khā/ بخوانید، به معنای «پا» خواهد بود (اشبی، 2011).
آهنگ، معمولا در واحد جمله به کار میرود. مثلا در پیپرسشها ما آهنگ خیزان داریم:
من این را دیروز گفتم؛ نگفتم؟
ارجاعها
Ashby, Patricia. (2011). Understanding Phonetics. Hodder Education
Fromkin, Victoria, et al. (2022). An Introduction to Language (Australian & New Zealand 10th ed.). Cengage
Rowe, Bruce M., & Levine, Diane P. (2018). A Concise Introduction to Linguistics. Routledge
Yule, George. (2020). The Study of Language. Cambridge University Press
پانویس